مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی(ره) در تاسوعا وعاشورا مقداری گِل به جلوی عمامه خود می مالید و پای منبر های وعظ وعزاداری می نشست.
مرحوم آیت الله بروجردی فرموده است:در یکی از سالها در بروجرد بودم ومبتلا به درد چشم عجیبی شدم که مرا بسیار نگران ساخته بود.معالجات هم مفید واقع نشد ودرد چشم هرروز بیشتر وناراحتی من افزون تر گردید.ماه محرم که فرا رسید ودسته عزای گل گیرها که نوعا سادات و اهل علم ومحترمین شهر بروجرد بودند در روز عاشورا سر وسینه خود را گل الود کرده با سوز و گداز فراوان وذکری جانسوز درآن روز تا ظهر عزاداری می کردند به خانه من می آمدند و وضع مجلس با ورود آنان هیجان عجیبی به خود گرفت.
من در گوشه ای نشسته وآهسته آهسته اشک می ریختم.در این بین مقداری گل از روی پای یکی از عزاداران برداشته وبر چشمان ملتهب وناراحتم کشیدم.به برکت همین توسل چشمهایم خوب شد وتا امروز علاوه بر اینکه مبتلا به چشم درد نشده ام،از نعمت بینایی کامل برخوردارم وبه برکت امام حسین (ع) به عینک نیاز پیدا نکرده ام.
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در سنواتی که مقیم سامرا بودند،و در درس میرزای شیرازی شرکت می نمودند،خود ایشان مداح و ذاکر هیئت اهل علم و دسته عزای حوزه علمیه سامرا بودند. شبی در خواب حضرت سیدالشهداء(ع)را می بیند و حضرت مشتی نقل به ایشان مرحمت می فرماید.
در احوال برخی از علمای شیعه آمده که دستور می دادند روز عاشورا فرش زیر پای ایشان رابر دارند وبه جای آن خاکستر بریزند وروی آن خاکستر ها می نشستند وعزاداری می کردند.
مرحوم حاج سید حسین قمصری،روزعاشورا زیر آسمان باسروپای برهنه درحالتی که اشک می ریخت ،زیارت عاشورا را قرائت می کرد.سپس داخل اتاق می شد وظرف آبی مقابل خود می گذاشت و به آن نگاه می کرد وبرای تشنگی حضرت سیدالشهداء (ع) و اهل بیت واصحاب آن حضرت(ع) می گریست.
علامه بحرالعلوم با عده ای از طلاب از کربلا به استقبال دسته سینه زنی طویریج می روند. ناگهان طلاب می بینند علامه با آن عظمت و مقام شامخ علمی مثل سایر سینه زنها میان دسته رفته و سینه می زند.
طلابی که با معظم له به استقبال آمده بودند هر چه سعی می کنند مانع از آن همه احساسات پاک و محبت شوند میسر نمی گردد.بالاخره عده ای از طلاب برای حفظ سید بحرالعلوم اطراف ایشان را می گیرند که مبادا زیر دست و پا بیفتد و آسیب ببیند.
بعد از اتمام برنامه سینه زنی بعضی از خواص از آن عالم بزرگ می پرسند: چگونه شد که شما بی اختیار وارد سینه زنی شدید و آنگونه مشغول عزاداری گردیدید؟ فرمود: وقتی به دسته سینه زنی رسیدم،دیدم حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء با سر و پای برهنه میان سینه زنها به سر و سینه می زنند و گریه می کنند. من هم نتوانستم طاقت بیاورم، لذا در خدمت آن حضرت مشغول سینه زنی شدم.
در احوالات آیت الله بروجردی آمده است که ایشان به علت پادردی که داشت نمی توانست پاهای خود را جمع کند. به همین جهت در اتاقی دیگر پاهایشان را زیر کرسی ـ به سمتی که رو به مجلس عزا نباشد ـ دراز می کردند و علت این امر را جسارت نشدن به مجلس عزای امام حسین(ع) ذکر می کردند. در همان حال وقتی از داخل اتاق می دیدند ذاکر و واعظ می آید، به احترام او برمی خاستند.
پابرهنه در عزا بیرون آمدن ازیک سو علامت شدت تأثر عزادار است واز سوی دیگر یادی ازپابرهنه دویدن آل الله در بیابان های کربلاست.
در نجف اشرف،درایام عاشورا جمع کثیری از علما که پیشاپیش آنان میرزای نائینی وسیدجمال گلپایگانی وسیدمحمد هادی میلانی وجمعی دیگر از علما بودند،بر سر وسینه می زدند وخاک بر سر می ریختند وبعضی سر وصورت خود را به گل آغشته کرده،جهت عزاداری وارد صحن مطهر علوی می شدند، شبیه به همین هیئت عزاداری در شهادت امیر المؤمنین(ع)هم حرکت می کرده است.
میرزای شیرازی درعزاداری سیاه می پوشید وبا پای برهنه همراه دیگر علمای حوزه علمیه نجف اشرف وسامراء به کربلا مشرف می شد،در حالی که پیشاپیش همه بود سینه زنان ونوحه کنان به طرف حرم مطهر حضرت امام حسین(ع) وحضرت ابالفضل العباس(ع)می رفتند.
میرزای قمی همه ساله اضافه بر مراسم عزاداری وذکر مصیبت امام حسین(ع) در منزل وتکیه خود،بعد از خاتمه منبر ومجلس در روزعاشورا برای عرض تسلیت وجمعیت پشت سر ایشان با پای برهنه وگل بر پیشانی،سینه زنان ونوحه کنان حرکت می کردند وبه حرم مطهر وارد می شدند.
با مراجعه به کتب مخالفین بالاخص در ذکر احوال شیعیان در سال های 358،363،400،500،555 ق دیده می شود که علما وخطبای شیعه با سرهای برهنه روی منبر مقتل حسین(ع) را می خوانند ومردم برسروسینه می زنند،وپیشاپیش آنها علما و سادات با سروپای برهنه حرکت می کنند وبر سر وسینه می زنند.
در شب های تاسوعا وعاشورا بعداز خاتمه منبر در منزل شیخ مرتضی انصاری به سینه زنی ونوحه خوانی می پرداخته اند.در یکی از سالها در شب عاشورا به این علت که مجلس به طول انجامیده بود و به خاطر ملاحظه ومراعات همسایه ها که مبادا ناراحت گردند،شیخ می فرماید سینه زنی را ترک نمائید.اهل مجلس سینه نزده متفرق می شوند وشیخ به خواب می رود.طولی نمی کشد که از خواب بیدار شده دستور می دهد جماعتی را که در مجلس بوده اند جمع کنند تا سینه زنی ونوحه خوانی نمایند وهمه را شربت بدهند وپذیرایی کنند.عده ای از آنان را جمع می نمایندومشغول سینه زنی می گردند؛وخود شیخ نیز با آنها به سینه زنی می پردازد.
علت را که سؤال می کنند،شیخ انصاری می فرماید:امشب حضرت صدیقه طاهره(س)را در خواب دیدم که به من فرمود :شیخ مرتضی!تو مانع عزاداری فرزندم اباعبدالله الحسین(ع)هستی!عرض کردم:خیر!وازخواب پریدم.لذا از حضرت زهرا(س)خجالت می کشم که در شب شهادت فرزندش (شب عاشورا)عزاداری نکرده به خواب بروم.به همین جهت تا زنده بودند همه ساله در شب عاشورا در خاتمه مجلس مراسم سینه زنی را ترک نکردند.
قبل از ورود مرحوم حضرت آیت الله العظمی حائری یزدی به قم در مدرسه رضویه مجلس عزاداری مفصلی از طرف مرحوم حاج شیخ مهدی حکمی قمی برگزار می شد و روز تاسوعا وعاشورا برای عرض تسلیت دسته ای بطرف حرم مطهر حرکت می کرد.بعد از ورود مرحوم حائری به قم،ایشان به احترام مرحوم حکمی در مجلس عزاداری ایشان شرکت می کرد.
در تاسوعا و عاشورا بعد از مجلس عزای مدرسه رضویه هیئت علما و فضلا و طلاب با نوحه سرایی و مرثیه خوانی چند نفر از وعاظ مشهور با نظم خاصی به طرف حرم مطهر حرکت می نمودند.همه پا برهنه،گل به پیشانی و جلوی سر کشیده،بدون عبا،تحت الحنک به شانه انداخته،سینه زنان ونوحه کنان بودند.
سادات در دسته اول و غیر سادات در دسته بعدی،به طرف حرم مطهر حرکت می کردند و مرحوم شیخ عبدالکریم حائری هم در دسته دوم بودند.
از جمله اشعاری که در مسیر عزاداری قرائت می شد این بود:
یا عَلیَّ المُرتَضی أَینَ الحُسَینُ أَینَ مَن لِلمُصطَفی قُرََّةُعَینٍ
بعد از فوت مرحوم حکمی،مجلس به فیضیه منتقل شد و از فیضیه هر سال این دسته به حرم مطهر می رفت و تا زمان فوت مرحوم حائری ادامه داشت تا مرجعیت آیت الله بروجردی، هیئت عزاداری علما و طلاب در فیضیه بود و بعد از منبر و ذکر مصیبت ظرف گلی می آوردند. اول آقای بروجردی به پیشانی خود می مالید، و سپس بقیه حاضرین این عمل را انجام می دادند و همگی با پای برهنه و سینه زنان برای عرض تسلیت وارد حرم مطهر حضرت معصومه(س) می شدند.
مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی می فرمودند:ای کاش به جای مرجعیت روضه خوان سیدالشهداء(ع) بودم.
منابع: عزاداری سنتی شیعیان،ج2،ص641/ الوقایع و الحوادث،ج3،ص341/ تشیع در ایران،ص23/ ابواب الجنان،فصل ششم/ امام زمان(ع) و سیدبحرالعلوم،ص196.
کلمات کلیدی :
[ نظر:() ]